"دلمشغولی من نه خیر، نه شر، عدالت ، آزادی و غیره، بلکه دلمشغولی من تنها چیزی است که مال من باشد و این یک چیز کلی و متعلق به همه نیست بلکه امری یکتا و یگانه است. همانطور که من یکتا و یگانه ام. برای من هیچ چیز از خودم بیشتر نیست"*.
نقاشی های هادی علیجانی نه تنها زیست نامه ی خود اوست ، بلکه به این حقیقت اشاره دارند که آن ها اغلب چهره ی فردی نقاش را از نو می آفرینند. هر چند که در کار های او طنز و شیطنت نقش مهمی دارند اما آن ها نوعی از نقاشی دردناک هستند که ماهیتی خیالی دارند. علیجانی در راستای بیان اندیشه و حالتی که ضروری می داند، به دخل و تصرف در طبیعت آنچه که ممکن است دیده شود، می پردازد. در کارهای علیجانی انسان معیار و تراز همه چیز است و این اعتقاد منجر به شکل گیری مفهوم فردیت و خلق و خویی شخصی می شود. در نتیجه نقاشی های او وسیله ای هستند جهت تاکید بر بی همتایی شخصیت فردی هنرمندش. در کارهای او خبری از صلابت تعارفی و خویشتن داری استادمآبانه نیست و چهره ی بی نقاب فرم ها، ناگاه با تلاطمی بغرنج، پیچیده و مجروح از تابلوها بیرون می جهد و عریان پیش رو می ایستد تا مخاطب را در حالتی از بهت و هذیان فرو برد.
* امین قضائی.