« روزگار گذشته در آذرخشی با زمان حال دیدار میکند، تا منظومهای را پدید آرد. »
در طی این سالها، منابع تصویری ایرانی همیشه منبع الهام من بوده است؛ بهگونهای که در آثارم به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیرات نقاشی ایرانی به چشم میخورد. دغدغه و انگیزهی اصلی من برای رجوع به آثار تصویری قاجار، کشف و فهم هویت و جایگاه من به عنوان انسان و نقاش معاصر است. نظر به اینکه هویت ما در عصر حاضر به طور مستقیم وابسته به گذشته است؛ فهم و تحلیل هنر و فرهنگ قاجار به مثابهی، منبع هویت گذشته و هم منشأ شکلگیری هویت معاصر، اجتنابناپذیر است.
هویت فرهنگی و تصویری، موضوع اصلی من در این مجموعه است. مسئلهی هویت، قبل از دورهی صفوی و قاجار صورتِ یکپارچهتری داشت اما از اواخر صفوی این هویتِ نسبتاً یکپارچه، دستخوش ورود یکبارهی فرهنگ و عناصر غربی میشود که اوج آن را در دورهی قاجار شاهد هستیم مانند ورود عکاسی، هنرمندان و موضوعات غربی همچون طبیعتنگاری غربی و طبیعت بیجان به عنوان سوژهی اصلی؛ عناصری تماماً وارداتی که نظیرش را در فرهنگ تصویری ایران تا پیش از آن نداشتیم.
هدف از این پروژه، بررسی طبیعت بی جان و پرسپکتیو در شرق- به طور خاص در نقاشی ایرانی و دورهی قاجار و نسبت آن با غرب است که سعی بر بازنمایی و کشف زیبایی شناسی این دوره با نگاه معاصر داشتم. به طور خاص، تمرکز من بر طبیعت بیجان و هنرمندان قاجار خصوصاً کمالالملک است. جایگاه طبیعت بیجان در این دوره، از یک عنصر فرعی به سوژهای اصلی تبدیل شد و برای من نمادی از تحول دیدگاه انسان ایرانی و هنرمند قاجار است. کمالالملک را مستقیم مورد مطالعه و بازنگری قرار دادم و بهترین منبع برای رجوع دانستم زیرا او از برجستهترین هنرمندان قاجار است که هم سنت تصویری ایران را به طور عمیق درک کرد و هم نقاشی بود که به طور مستقیم با غرب و آثار غربی آشنایی و تماس داشت بهطوریکه در آثار او هر دو عنصر شرقی و غربی یافت میشود. بنابراین آنها را بهترین سوژه یافتم تا از طریق آن به تجربه و درک قاجار و به تبع آن انسان و جامعهی معاصر نزدیک شوم؛ یعنی کشفِ زمان و فضاهای مدفون شدهیِ گذشته و حال از طریق تلاقی میراث گذشته با بینش حاضر، تا با دانش تصویری معاصر به شناخت شخصی خود نسبت به آثار و دستاوردهای عصر قاجار و ریشههای تاریخی نقاشی ایرانی دست یابم و متعاقباً به بیان هویت انسان و هنرمند معاصر نزدیک شوم.
در اجرای این آثار با بیانی کنایی از نشانههای تصویری و فرمی بهره گرفتم؛ عناصری مانند معماری (فضای اندورنی و بیرونی)، استفادهی همزمان پرسپکتیو دوبعدی و سهبعدی؛ گربه، فرش، میز و صندلی (سوژه¬های معمول هنرمندان قاجار)، استفادهی مستقیم از آثار کمالالملک به عنوان منبع کشف و الهام؛ گیاهها، میوهها و صیفیجات ارگانیک و اغراق شده- برگرفته از جغرفیای منطقهی شمال کشور که در تقابل با طبیعت بیجان تزیینی و شاداب قاجار قرار دارند.
عنوان مجموعه، "در جستجوی فضای گمشده" است؛ همان هویت و تصویرِ از خود که به صورت کنایی در این آثار تصویر شدهاند. به نوعی، قصد داشتم تقابل و تعامل دوران معاصر و گذشته را همچون فضایی نشان دهم که هرگز از میان نرفتهاند و ما همواره آنها را در خویشتنِ خود حمل میکنیم؛ هویت دورگهی انسان و هنرمند امروز.
هادی علیجانی، 1400